تطبیق تاریخ بر حدیث تاریخی مادر امام زمان عجل الله فرجه
مادر امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) شاهزادهای رومی به نام «ملیکه» دختر «یشوع» پسر قیصر روم از نسل شمعون یکی از حواریین حضرت عیسی (علیهالسلام) بود و نسل مادر ایشان هم با چند واسطه به حواریین حضرت عیسی مسیح (علیهالسلام) میرسد. درباره ماجرای زندگی این بانوی گرامی روایت مفصلی وجود دارد و در آن به شرححال ایشان پرداخته و چگونگی حرکت مخفیانه ایشان از روم و اسارت وی و دستور امام هادی (علیهالسلام) برای خریداری و تربیت این بانو والامقام را بیان میکند.[1]
در این نوشتار با مراجعه به گزارشهای تاریخی به بررسی برخی از حوادث مربوط به این روایت میپردازیم تا زوایای دیگر این روایت برای خوانندگان محترم روشن شود.
اولین نکتهای که باید به آن توجه داشت حضور امام هادی(علیهالسلام) در سامراست. بنا بر گزارشهای مسلم تاریخی متوکل عباسی در سال ۲۳۳ هجری قمری تصمیم گرفت تا امام هادی(علیهالسلام) را از مدینه به سامرا بیاورد. سبط ابن جوزی از علمای اهل سنت پس از اشاره به بدگویی برخی افراد بدبین به خاندان رسالت نزد متوکل، مینویسد: متوکل به دلیل همین گزارشهای حاکی از میل مردم به امام هادی(علیهالسلام) حضرت را به سامرا احضار کرد.[2] شیخ مفید در این باره مینویسد: «امام هادی(علیهالسلام) از آن زمان تا وقت شهادتشان در سال ۲۵۴ هجری قمری به مدت ۲۰ سال و ۹ ماه در سامرا اقامت داشتند».[3] خطیب بغدادی از علمای اهل سنت هم نوشته است: «متوکل، امام هادی(علیهالسلام) را از مدینه به بغداد و سپس به سامرا آورد و حضرت ۲۰ سال و ۹ ماه در آنجا ساکن بود و همانجا در زمان حکومت معتز درگذشت و به خاک سپرده شد».[4]
در نتیجه طبق نقلهای تاریخی امام هادی و فرزندش امام حسن عسگری(علیهماالسلام) در طول این مدت در سامرا بودهاند؛ و اگر قرار باشد مادر امام زمان از روم آمده و توسط سپاه اسلام اسیر شده باشد، باید در بین این سالها بوده بوده باشد. حال باید دید در این مدت آیا بین سپاه اسلام و رومیان در این مدت جنگی رخ داده یا نه؟ که اگر رخ داده باشد، احتمال اینکه نرجس خاتون در این میان اسیر شده و به شهر آورده شده و توسط امام هادی خریداری شده باشد بسیار قوی میشود و قابل پذیرش و اگر جنگی رخ نداده باشد، بدون شک این ادعا دروغ خواهد بود.
در منابع بسیاری آمده در طول آن سالها جنگهائی میان سپاه اسلام و روم شرقی یا «بیزانس» که ترکیه فعلی باشد، و روم غربی «ایتالیا» و متصرفات آن، به وقوع پیوسته است. مورخان در اینباره نوشتهاند، در سالهای 240، 244، 245، 247 248، 249، 253 هجری، جنگهائی میان قوای اسلام و روم رخ داد و در خلال آنها اسیران طرفین مبادله شدهاند.[5]
«طبری» در تاریخ معروف خود در رابطه یا این جنگها مینویسد: «اوج این جنگها در سالهای 248-245 هجری قمری است. در سال 245 قمری رومیان به شهر «سمیساط» هجوم آوردند و نزدیک پانصد نفر را کشتند و عدهای را هم اسیر گرفتند. ولی جنگ در نهایت با دستگیری فرمانده ارتش روم بهپایان رسید و امپراتور روم برای آزادی فرمانده لشکر خود حاضر شد تا هزار اسیر مسلمان را آزاد کند».[6]
«ابن خلدون» نیز در رابطه با وجود این جنگها مینویسید: «در سال 246 قمری، دو سردار از مسلمان به نامهای «عمر بن عبدالله» و «قربیاس» به جنگ رومیان رفت و تعداد زیادی از رومیان را به اسارت گرفتند. همچنین در همان سال «فضل بن قارن» با بیست کشتی به انطاکیه حمله کرد. «بلکاجور» و «علی بن یحیی» هم دیگر سرداران مسلمان بودند که به جنگ رومیان رفتند و غنائم بسیاری به دست آوردند و تعدادی از اسرای مسلمان را هم با پرداخت غرامت آزاد کردند».[7]
«ابن اثیر» نیز در کتاب تاریخی خود مینویسد: «یکی از مورخان روسی به نام «فازیلیف» در کتاب «تاریخ العرب و الروم» مینویسد: «در سال 247 قمری، جنگهایی بین مسلمین و رومیان در گرفت، و مسلمانان غنائم بسیاری بهدست آوردند. در سال 248 قمری بلکاجور، سردار مسلمین با رومیان جنگید و طی آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند». وی همچنین در ادامه مینویسد: «در جنگ عموریه که معتصم عباسی به روم حمله برد، عدهای از روحانیون و شاهزادگان رومی اسیر شدند».[8]
در این نقل، ابن اثیر تصریح میکند که حتی شاهزادگان رومی هم در این جنگ اسیر شدند که احتمال دارد نرجس خاتون هم میان آن افراد بوده باشد. لذا با در نظر گرفتن روایت شیخ صدوق از زندگی نرجس خاتون و همچنین وجود قراین تاریخی در تأیید این روایت میتوان گفت، اگر مادر بزرگوار امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در سال 248 قمری خود را در میان اشراف روم انداخته و اسیر شده باشد، مصادف با سیزدهمین سال توقف حضرت هادى(علیهالسلام) در سامرا و شانزده سالگی حضرت امام عسکرى(علیهالسلام) بوده است.[9] با توجه به اینکه امام هادى(علیهالسلام) نرجس را به خواهرش حکیمه خاتون سپرد تا احکام دینی را به وی بیاموزد[10] قهرا مدتی هم آن بانوی گرامی در خانه عمه آن حضرت بوده تا این وصلت با میمنت انجام گیرد.
در نتیجه: با توجه به مطالبی که بیان شد و قرائن تاریخی که گذشت میتوان گفت روایت مرحوم شیخ صدوق (ره) از زندگی نرجس خاتون با منابع تاریخی سازگاری کامل داشته و قابل قبول است.
__________________________________________________
پینوشت
[1]. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، تهران، اسلامیه، 1395ق، ج2، ص423-417.
[2]. ابن جوزی، تذکره الخواص، قم، لیلی، ۱۴۲۶ق، ج2، ص493.
[3]. الارشاد، شیخ مفید، ترجمه ساعدی خراسانی، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۰ش، 649.
[4]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م، ج12، ص56.
[5]. مهدى موعود، علی دوانی، اسلامیه، چاپ بیست و هشتم، تهران، 1387ش،ص174.
[6]. تاریخ الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث ، ط الثانیة، 1387ق/1967م، ج9، ص218.
[7]. العبر، ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آیتى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چ اول، 1363ش، ج2، ص432.
[8]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، بیروت، دار صادر-دار بیروت، 1385/1965، ج7، ص112-111.
[9]. مهدی موعود، همان، ص175.
[10]. کمال الدین و تمام النعمه، همان، ص423
منبع سایت رهروان ولایت
**ابا جعفر الباقر 110**