گل نرگس امام مهربانیها

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عجل الله فرجه) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.». (منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، لطف الله صافى، ص 312)

گل نرگس امام مهربانیها

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عجل الله فرجه) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.». (منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، لطف الله صافى، ص 312)

گل نرگس امام مهربانیها

محتوای و بلاگ روایات و داستان ها و اشعار در مورد ولی عصر عجل الله فرجه
این وبلاگ وابسته به وبلاگ مدرسه ابا جعفر علیه السلام به آدرس http://abajafar.blog.ir/ است.

طبقه بندی موضوعی

ما را بنویسید گرفتار نگاهت

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ق.ظ

ما را بنویسید گرفتار نگاهت


لب تشنه ی بارانی انوار نگاهت


احسنت براین دولت بختی که نصیب است


افتاده به ما نیز سر و کار نگاهت


بخشنده تر از او نشنیدیم ، ندیدیم


خوب است پذیرایی رفتار نگاهت

آن ذره که ناید به حسابیم ولیکن


خورشید شدیم از تب بسیار نگاهت


تو یوسفی و در طلبت ریخته خون


آن قدر زلیخای سر بازار نگاهت


نادیده گرفتی و ندیده نگرفتی


قربان کرم خانه ی ستار نگاهت


بیچاره دلم ، آه پرم ، آه نگاهم


کرده همه را یکسره آواره نگاهت


در کوچه ی ما آیینه بندانی اگر هست


خیر قدم توست چراغانی اگر هست


حتما خبر از آمدن مرد بزرگی ست


در کوچه ی ما صحبت قربانی اگر هست


هجران خبر آمدن صبح وصالت


فرداش بهار است زمستانی اگر هست


گفتیم بیاییم همه شیدای تو هستیم


گفتی که بیارید مسلمانی اگر هست


از فتنه ی ایام چه باکی ، چه هراسی


پرچم به ید یار خراسانی اگر هست


نذر تو و نذر حرم عمه ی سادات


بر پیکر عشاق شما جانی اگر هست


در طایفه ی ما ، همه جان بر کف یاریم


دور و برم ما لشکر سفیانی اگر هست


دلداده ی حق ، بیم ز تحریم ندارد 2


روحانیت عمامه ی تسلیم ندارد


گفتن که ما درد سری داشته باشیم


در جاده ی تو در به دری داشته باشیم


با چشم گنه کار نظر بر تو محال است


باید همه چشم دیگری داشته باشیم


تا یار که را خواهد و میلش به که باشد


ای کاش که ما هم هنری داشته باشیم


*آقا ...*


نکند نامه ی ما با خط کوفی ست


آقا نکند که ضرری داشته باشیم


خوب است سحر داشتن و چشم تر ما


باید به کف خود تبری داشته باشیم


گفتند شب جمعه حرم می روی ای کاش


همراه تو یک شب سفری داشته باشیم


از علقمه باید بنویسیم بیایی


باید دهن نوحه گری داشته باشیم


ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ...


سقای حسین سید و سالار نیامد ...


برگرد و بخوان روضه ی آب آوری اش را


برگرد بگویم غصه ی بی یاوری اش را


برگرد بخوان روضه ی شرمندگی اش را


شرم دل بی تاب علی اصغری اش را


*آقاجان ...*


پشت سر افتادن او خیمه ای افتاد


از خیمه گرفتم دم حیدری اش را


وای از دل زینب چه کند بعد علمدار


محکم گره زد مقنعه و روسری اش را


دیدی علم افتاد چه شد در ته گودال


با زور درآورده شد انگشتری اش را


اما ؛ زینب بدنی دید اگر پیرهنی دید


بردن چرا ارثیه ی مادری اش را

نظرات  (۱)

بسیار عالی
خدا جنت نصیب شما بکند به خاطر انتشار این شعر زیبا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی