گل نرگس امام مهربانیها

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عجل الله فرجه) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.». (منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، لطف الله صافى، ص 312)

گل نرگس امام مهربانیها

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عجل الله فرجه) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.». (منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، لطف الله صافى، ص 312)

گل نرگس امام مهربانیها

محتوای و بلاگ روایات و داستان ها و اشعار در مورد ولی عصر عجل الله فرجه
این وبلاگ وابسته به وبلاگ مدرسه ابا جعفر علیه السلام به آدرس http://abajafar.blog.ir/ است.

طبقه بندی موضوعی

۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یار دوازدهم» ثبت شده است

  ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده گوید: «به آن حضرت عرض کردم:

فدایت گردم خروج قائم علیه السّلام چه زمانى خواهد بود؟ فرمود: اى ابا محمّد ما خاندان هرگز وقتى را معیّن نمى‏ کنیم، زیرا محمّد صلّى اللَّه علیه و آله فرموده است: تعیین وقت کنندگان دروغ مى‏ گویند» اى ابا محمّد همانا پیشاپیش این امر پنج نشانه است: نخستین آنها آوازى است در ماه رمضان، و خروج سفیانىّ و خروج خراسانى، و کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن زمین در دشت».

سپس فرمود: اى أبا محمّد ناگزیر پیش از وقوع آن، دو طاعون روى خواهد داد:

طاعون سفید و طاعون سرخ، عرض کردم: فدایت گردم آن دو چه هستند؟ فرمود:

 [امّا] طاعون سفید مرگ همه گیر و عمومى است و امّا طاعون سرخ همان شمشیر است و قائم خروج نمى‏ کند تا آنکه در دل آسمان در شب بیستم و سوم [ماه رمضان‏] شب جمعه او به نام خوانده شود، عرض کردم: به چه چیز خوانده مى ‏شود (مضمون آن آواز چیست) فرمود: به نام خودش و به نام پدرش ندا برآید که: «توجّه کنید همانا فلانى فرزند فلانى قائم آل محمّد است به سخن او گوش فرا دهید و از او فرمانبردارى کنید» پس هیچ چیز که خداوند در آن روح آفریده باشد باقى نمى‏ ماند مگر اینکه آن صیحه را مى ‏شنود، و خفته را بیدار مى‏ کند و به صحن خانه‏ اش بیرون آید، و دختر عفیف را از پس پرده‏ اش بیرون مى ‏آورد، و قائم از آن آواز که مى ‏شنود خروج مى ‏کند و آن صیحه جبرئیل علیه السّلام است».

                                                                   

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَتَى خُرُوجُ الْقَائِمِ عجل الله فرجه فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَا نُوَقِّتُ وَ قَدْ قَالَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله  کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ قُدَّامَ هَذَا الْأَمْرِ خَمْسَ عَلَامَاتٍ أُولَاهُنَّ النِّدَاءُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ خُرُوجُ الْخُرَاسَانِیِّ وقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَ خَسْفٌ بِالْبَیْدَاءِ  ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ لَا بُدَّ أَنْ یَکُونَ قُدَّامَ ذَلِکَ الطَّاعُونَانِ الطَّاعُونُ الْأَبْیَضُ وَ الطَّاعُونُ الْأَحْمَرُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ هُمَا فَقَالَ أَمَّا الطَّاعُونُ الْأَبْیَضُ فَالْمَوْتُ الْجَارِفُ  وَ أَمَّا الطَّاعُونُ الْأَحْمَرُ فَالسَّیْفُ وَ لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ حَتَّى یُنَادَى بِاسْمِهِ مِنْ جَوْفِ السَّمَاءِ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ قُلْتُ بِمَ یُنَادَى قَالَ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ أَلَا إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوهُ فَلَا یَبْقَى شَیْ‏ءٌ خَلَقَ اللَّهُ فِیهِ الرُّوحَ إِلَّا یَسْمَعُ الصَّیْحَةَ فَتُوقِظُ النَّائِمَ وَ یَخْرُجُ إِلَى صَحْنِ دَارِهِ وَ تُخْرِجُ الْعَذْرَاءَ مِنْ خِدْرِهَا وَ یَخْرُجُ الْقَائِمُ مِمَّا یَسْمَعُ وَ هِیَ صَیْحَةُ جَبْرَئِیلَ علیه السلام. 

الغیبة للنعمانی، النص، ص: 289


**ابا جعفر الباقر 110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

                                                       

از جمله برکات این شب مبارک، ولادت با سعادت حضرت سلطان عصر امام زمان (ارواحنا له الفداء) است که در سحر چنین شبى در سال دویست وپنجاه وپنج هجرى قمرى در سرّمن رأى [سامراى کنونى] واقع شد، و باعث فزونی شرافت این شب مبارک گشت.

براى این شب چند عمل دارد است: اوّل: غسل کردن که باعث تخفیف گناهان است.

دوّم: شب زنده دارى به نماز و دعا و استغفار، چنان که امام زین العابدین علیه السّلام انجام می دادند، و در روایت آمده: هرکه این شب را به رازونیاز و عدابت بپردازد دل او نمیرد در روزى که دل ها بمیرند.

سوّم: زیارت امام حسین علیه السّلام که افضل اعمال این شب است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

من کیم قلب وجودم من کیم جان جهانم


من کیم نور عیانم من کیم سرّ نهانم


من کیم کهف حصینم من کیم مهد امانم


من کیم مولای خلقت در زمین و آسمانم


من کیم فرمانروای ملک حیّ لا مکانم


من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم


من کیم من آسمانی مصلح خلق زمینم


من کیم من دست تقدیر خدا در آستینم


من کیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم


من کیم سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم


من کیم من آخرین تیر الهی در کمانم


من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم


من کیم من آفتاب یازده خورشید نورم


من کیم من مصحفم، توراتم، انجیلم، زبورم


من کیم من مظهر عفو خداوند غفورم


من کیم من آن کلیم استم که عالم گشته طورم


من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم


من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم


ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من


بوسه گاه جدّه ام زهرا جبین مادر من


سیزده معصوم را روح و روان در پیکر من


جان به قرآن می دهد لعل لب جان پرور من


نقش جاء الحقّ به بازویم شهادت بر زبانم


من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم


پیشتر از آنکه کامم تر شود از شیر مادر


داشتم بر آسمان معراج چون جدّم پیمبر


بر لبم گردید جاری آیه ی قرآن چو حیدر


بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر


با گل لبخند، بابا بوسه می زد بر دهانم


من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم


من به چشم شیعیانم جلوه ی الله و نورم


من میان دوستانم، گر چه پندارند دورم


ملک هستی بحر موّاجی بود از شوق و شورم


دوستان آماده نزدیک است ایّام ظهورم


می رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم


من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۲
محمود موحدی

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی؟!

به کسی جمال خود را ننموده‏ یی و بینم

همه جا به هر زبانی، بود از تو گفت و گویی!

غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم

تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویی!

به ره تو بس که نالم، ز غم تو بس که مویم

شده‏ام ز ناله، نالی، شده‏ام ز مویه، مویی

همه خوشدل این که مطرب بزند به تار، چنگی

من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی!

چه شود که راه یابد سوی آب، تشنه کامی؟

چه شود که کام جوید ز لب تو، کامجویی؟

شود این که از ترحّم، دمی ای سحاب رحمت!

من خشک لب هم آخر ز تو تَر کنم گلویی؟!

بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت!

سر خُمّ می سلامت، شکند اگر سبویی

همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نه، بنشین کنار جویی!

نه به باغ ره دهندم، که گلی به کام بویم

نه دماغ این که از گل شنوم به کام، بویی

ز چه شیخ پاکدامن، سوی مسجدم بخواند؟!

رخ شیخ و سجده‏گاهی، سر ما و خاک کویی

بنموده تیره روزم، ستم سیاه چشمی

بنموده مو سپیدم، صنم سپیدرویی!

نظری به سویِ دردمند مسکین

که به جز درت، امیدش نبود به هیچ سویی‏



فصیح الزمان شیرازی

 
**ابا جعفر 110**
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

                                                           

محمّد بن مسلم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «همانا پیش از قیام قائم علیه السّلام نشانه‏ هائى خواهد بود از جمله: آزمایش (به گرفتارى) از جانب خداى تعالى براى بندگان با ایمان، عرض کردم: آن آزمایش چیست؟ فرمود: همان فرمایش خداى عزّ و جلّ است که وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ- الخ: «و حتما شما را به چیزى (به اندکى) از ترس و گرسنگى و کاهش در مالها و جانها (عمرها) و فرزندان خواهیم آزمود و بردباران را بشارت ده» «1» آن حضرت فرمود: «حتما شما را خواهیم آزمود» یعنى مؤمنان را «به چیزى از ترس» از پادشاهان فلان خاندان در پایان سلطنتشان «و گرسنگى» با گرانى نرخهایشان و «کاستى در مالها» منظور خراب شدن بازرگانى و کم شدن رشد و سود در آن، «و جانها» حضرت (در باره آن) فرمود: یعنى مرگ زودرس «و میوه‏ ها» کم شدن بارورى آنچه کاشته مى‏شود و کمبود برکت میوه‏ ها و محصولات مراد است، «و بردباران را بشارت ده» بدان هنگام به خروج قائم [علیه السّلام‏]». سپس به من فرمود: اى محمّد این تأویل آن است، همانا خداى عزّ و جلّ مى‏فرماید: «و تأویل آن را جز خدا و پایداران در علم کسى نمى‏داند».

الغیبة للنعمانی / ترجمه غفارى، ص: 354


** ابا جعفر الباقر 110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی


داستان حضرت نرگس خاتون مادر حجت بن الحسن عجل الله فرجه توسط مرحوم کافی رحمه الله 


**ابا جعفر الباقر 110**

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۵۱
محمود موحدی

من گریه می ریزم به پای جاده ات، تا 

آئینه کاری کرده باشم مقدمت را


اوّل ضمیر غائب مفرد کجائی؟

ای پاسخ آدینه های پر معمّا


بی تو سرودیم آنچه باید می سرودیم

یعنی در آوردیم بابای غزل را


حتمّی ِ بی چون و چرای سبز برگرد...

راحت شویم از دست اما و اگرها


آب و هوای خیمه ی سبزت چگونه است؟

اینجا گهی سرد است و گاهی نیست گرما


بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست

ای تکسوار جاده های رو به فردا


آقا، صدای پای سبز مرکب توست 

تنها جواب اینهمه "می آید آیا؟"


یک جمعه می بینید نگاه شرقی ِ من 

خورشید پیدا می شود از غروب دنیا


آقا نماز جمعه ی این هفته با تو

پای برهنه آمدن تا کوفه با ما


** ابا جعفر الباقر110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

 

به طاها به یاسین به معراج احمد

به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی

به وحی الهی به قرآن جاری

به تورات موسی و انجیل عیسی

بسی پادشاهی کنم در گدایی

چو باشم گدای گدایان زهرا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۲
محمود موحدی

همه جا بروم به بهانه تو 

که مگر برسم در خانه تو 


همه جا دنبال تو می گردم 

که تویی درمان همه دردم 


یا ابا صالح مددی مولا 


نشوم به جز از تو گدای کسی 

بی ولای تو من نکشم نفسی 


که تو لیلای من مجنونی 

همه هست من دلخونی 


یا ابا صالح مددی مولا 


اگرم نبود دل لایق تو 

نظری که دلم شده عاشق تو 


به خدا هستی همه هستم 

به تو دل بستم به تو دل بستم 


یا ابا صالح مددی مولا 


دل خود زده ام گره بر در تو 

چه شود که رسم بر محضر تو 


من نا قابل به تو دل بستم 

نکشی دامان خود از دستم 


یا ابا صالح مددی مولا 


همه درد و غمم، تو دوای منی 

تو صفای صفا، تو منای منی 


تو گل زیبای منی مهدی 

تو مه شبهای منی مهدی 


یا ابا صالح مددی مولا 


** ابا جعفر الباقر110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

                                     

مفضل بن عمر گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: بپرهیزید از شهرت دادن و فاش کردن (خصوصیات امر امام دوازدهم علیه السلام) همانا بخدا که امام شما سالهاى سال از روزگار این جهان غایب شود و هر آینه شما در فشار آزمایش قرار گیرید تا آنجا که بگویند: امام مرد، کشته شد، بکدام دره افتاد ولى دیده اهل ایمان بر او اشک بارد، و شما مانند کشتیهاى گرفتار امواج دریا متزلزل و سرنگون شوید، و نجات و خلاصى نیست، جز براى کسى که خدا از او پیمان گرفته و ایمان را در دلش ثبت کرده و بوسیله روحى از جانب خود تقویتش نموده، همانا دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد که هیچ یک از دیگرى تشخیص داده نشود (حق از باطل شناخته نشود).

مفضل گوید: من گریستم و عرضکردم: پس ما چه کنیم؟ حضرت بشعاعى از خورشید که در ایوان تابیده بود اشاره کرد و فرمود: اى ابا عبد اللَّه: این آفتاب را میبینى؟ عرضکردم: آرى، فرمود: بخدا امر ما از این آفتاب روشنتر است‏

  أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص: 133


** ابا جعفر الباقر 110**


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی