گل نرگس امام مهربانیها

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عجل الله فرجه) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.». (منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، لطف الله صافى، ص 312)

گل نرگس امام مهربانیها

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «هیچ معجزه اى از معجزات انبیا نیست مگر این که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عجل الله فرجه) براى اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.». (منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، لطف الله صافى، ص 312)

گل نرگس امام مهربانیها

محتوای و بلاگ روایات و داستان ها و اشعار در مورد ولی عصر عجل الله فرجه
این وبلاگ وابسته به وبلاگ مدرسه ابا جعفر علیه السلام به آدرس http://abajafar.blog.ir/ است.

طبقه بندی موضوعی

   گر به تو افتدم نظر، چهره به چهره رو به رو

   شرح دهم غم تو را، نکته به نکته مو به مو

                                                

                   


**ابا جعفر الباقر 110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۸
محمود موحدی

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی؟!

به کسی جمال خود را ننموده‏ یی و بینم

همه جا به هر زبانی، بود از تو گفت و گویی!

غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم

تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویی!

به ره تو بس که نالم، ز غم تو بس که مویم

شده‏ام ز ناله، نالی، شده‏ام ز مویه، مویی

همه خوشدل این که مطرب بزند به تار، چنگی

من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی!

چه شود که راه یابد سوی آب، تشنه کامی؟

چه شود که کام جوید ز لب تو، کامجویی؟

شود این که از ترحّم، دمی ای سحاب رحمت!

من خشک لب هم آخر ز تو تَر کنم گلویی؟!

بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت!

سر خُمّ می سلامت، شکند اگر سبویی

همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نه، بنشین کنار جویی!

نه به باغ ره دهندم، که گلی به کام بویم

نه دماغ این که از گل شنوم به کام، بویی

ز چه شیخ پاکدامن، سوی مسجدم بخواند؟!

رخ شیخ و سجده‏گاهی، سر ما و خاک کویی

بنموده تیره روزم، ستم سیاه چشمی

بنموده مو سپیدم، صنم سپیدرویی!

نظری به سویِ دردمند مسکین

که به جز درت، امیدش نبود به هیچ سویی‏



فصیح الزمان شیرازی

 
**ابا جعفر 110**
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

                                                           

محمّد بن مسلم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «همانا پیش از قیام قائم علیه السّلام نشانه‏ هائى خواهد بود از جمله: آزمایش (به گرفتارى) از جانب خداى تعالى براى بندگان با ایمان، عرض کردم: آن آزمایش چیست؟ فرمود: همان فرمایش خداى عزّ و جلّ است که وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ- الخ: «و حتما شما را به چیزى (به اندکى) از ترس و گرسنگى و کاهش در مالها و جانها (عمرها) و فرزندان خواهیم آزمود و بردباران را بشارت ده» «1» آن حضرت فرمود: «حتما شما را خواهیم آزمود» یعنى مؤمنان را «به چیزى از ترس» از پادشاهان فلان خاندان در پایان سلطنتشان «و گرسنگى» با گرانى نرخهایشان و «کاستى در مالها» منظور خراب شدن بازرگانى و کم شدن رشد و سود در آن، «و جانها» حضرت (در باره آن) فرمود: یعنى مرگ زودرس «و میوه‏ ها» کم شدن بارورى آنچه کاشته مى‏شود و کمبود برکت میوه‏ ها و محصولات مراد است، «و بردباران را بشارت ده» بدان هنگام به خروج قائم [علیه السّلام‏]». سپس به من فرمود: اى محمّد این تأویل آن است، همانا خداى عزّ و جلّ مى‏فرماید: «و تأویل آن را جز خدا و پایداران در علم کسى نمى‏داند».

الغیبة للنعمانی / ترجمه غفارى، ص: 354


** ابا جعفر الباقر 110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی


داستان حضرت نرگس خاتون مادر حجت بن الحسن عجل الله فرجه توسط مرحوم کافی رحمه الله 


**ابا جعفر الباقر 110**

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۵۱
محمود موحدی

من گریه می ریزم به پای جاده ات، تا 

آئینه کاری کرده باشم مقدمت را


اوّل ضمیر غائب مفرد کجائی؟

ای پاسخ آدینه های پر معمّا


بی تو سرودیم آنچه باید می سرودیم

یعنی در آوردیم بابای غزل را


حتمّی ِ بی چون و چرای سبز برگرد...

راحت شویم از دست اما و اگرها


آب و هوای خیمه ی سبزت چگونه است؟

اینجا گهی سرد است و گاهی نیست گرما


بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست

ای تکسوار جاده های رو به فردا


آقا، صدای پای سبز مرکب توست 

تنها جواب اینهمه "می آید آیا؟"


یک جمعه می بینید نگاه شرقی ِ من 

خورشید پیدا می شود از غروب دنیا


آقا نماز جمعه ی این هفته با تو

پای برهنه آمدن تا کوفه با ما


** ابا جعفر الباقر110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

 

به طاها به یاسین به معراج احمد

به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی

به وحی الهی به قرآن جاری

به تورات موسی و انجیل عیسی

بسی پادشاهی کنم در گدایی

چو باشم گدای گدایان زهرا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۲
محمود موحدی

همه جا بروم به بهانه تو 

که مگر برسم در خانه تو 


همه جا دنبال تو می گردم 

که تویی درمان همه دردم 


یا ابا صالح مددی مولا 


نشوم به جز از تو گدای کسی 

بی ولای تو من نکشم نفسی 


که تو لیلای من مجنونی 

همه هست من دلخونی 


یا ابا صالح مددی مولا 


اگرم نبود دل لایق تو 

نظری که دلم شده عاشق تو 


به خدا هستی همه هستم 

به تو دل بستم به تو دل بستم 


یا ابا صالح مددی مولا 


دل خود زده ام گره بر در تو 

چه شود که رسم بر محضر تو 


من نا قابل به تو دل بستم 

نکشی دامان خود از دستم 


یا ابا صالح مددی مولا 


همه درد و غمم، تو دوای منی 

تو صفای صفا، تو منای منی 


تو گل زیبای منی مهدی 

تو مه شبهای منی مهدی 


یا ابا صالح مددی مولا 


** ابا جعفر الباقر110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

                                     

مفضل بن عمر گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: بپرهیزید از شهرت دادن و فاش کردن (خصوصیات امر امام دوازدهم علیه السلام) همانا بخدا که امام شما سالهاى سال از روزگار این جهان غایب شود و هر آینه شما در فشار آزمایش قرار گیرید تا آنجا که بگویند: امام مرد، کشته شد، بکدام دره افتاد ولى دیده اهل ایمان بر او اشک بارد، و شما مانند کشتیهاى گرفتار امواج دریا متزلزل و سرنگون شوید، و نجات و خلاصى نیست، جز براى کسى که خدا از او پیمان گرفته و ایمان را در دلش ثبت کرده و بوسیله روحى از جانب خود تقویتش نموده، همانا دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد که هیچ یک از دیگرى تشخیص داده نشود (حق از باطل شناخته نشود).

مفضل گوید: من گریستم و عرضکردم: پس ما چه کنیم؟ حضرت بشعاعى از خورشید که در ایوان تابیده بود اشاره کرد و فرمود: اى ابا عبد اللَّه: این آفتاب را میبینى؟ عرضکردم: آرى، فرمود: بخدا امر ما از این آفتاب روشنتر است‏

  أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص: 133


** ابا جعفر الباقر 110**


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

                                                                 

سدیر صیرفى گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: همانا صاحب الامر علیه السلام شباهت هائى بجناب یوسف علیه السلام دارد، به حضرت عرض کردم: گویا امر زندگى یا امر غیبت آن حضرت را یاد می کنید، فرمود:

خوک صفتان این امت چه چیز را انکار می کنند؟! همانا برادران یوسف نوادگان و فرزندان پیغمبران بودند و با او (در مصر) تجارت و معامله کردند و سخن گفتند. بعلاوه ایشان برادر او و او برادر ایشان بود، با وجود این همه او را نشناختند تا آنکه خودش گفت: «من یوسفم و این برادر منست» پس چرا لعنت‏ شدگان این امت انکار می کنند که خداى عز و جل در یک زمانى با حجت خود همان کند که با یوسف کرد. (یعنى او را تا مدتى غایب کند که چون او را ببینند نشناسند).

همانا یوسف سلطان (مشهور و مقتدر) مصر بود و فاصله میان او و پدرش 18 روز راه بود، اگر می خواست پدرش را خبردار کند می توانست، ولى یعقوب و فرزندانش پس از دریافت مژده یوسف، فاصله میان روستای خود و شهر مصر را در مدت نه روز پیمودند. پس این امت چرا انکار می کنند که خداى- جل و عز- با حجت خود همان کند که با یوسف کرد، بطورى که او در بازارهاى ایشان راه رود و پا روى فرش آنها گذارد (با وجود این او را نشناسند) تا خدا در باره او اجازه دهد، چنان که به یوسف اجازه فرمود و آنها گفتند همین تو خود یوسف هستى؟!! گفت: من یوسفم.

أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص: 134 باکمی تغییر در الفاظ


**ابا جعفر الباقر 110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی

دنیای با حضور تو دنیای دیگری است

 روز طلوع سبز تو فردای دیگری است

بوی بهشت می وزد از کوچه باغ ها

 خاک زمین بهاری گل های دیگری است

 گل های مریم از گل نرگس معطرند

 عیسی اسیر نام مسیحای دیگری است

 دیگر زمان از این همه تکرار خسته است

 تاریخ بیقرار قضایای دیگری است

 فردای بی تو باز شبی از سیاهی است

 فردای با تو روز به معنای دیگری است

 با هر غروب جمعه دلم زار می زند

 چشم انتظار جمعه ی زیبای دیگری است

شاعر- سید محمد جواد شرافت

**اباجعفر الباقر 110**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
محمود موحدی